ويران تر مي شوم....!!!
صفحه اصلی | عناوین مطالب | تماس با من | پروفایل | قالب وبلاگ
ويران تر مي شوم....!!!
خيلي سخته كه دلي روبا نگات دزديده باشي
وسط راه اما ازعشق،يه كمي ترسيده باشي
خيلي سخته كه بدونه واسه چيزي نگراني ازخودت مي پرسي يعني،ميشه اون بره زماني؟
خيلي سخته توي پاييزباغريبي آشنا شي اما
وقتي كه بهار شد يه جوري ازش جداشي
خيلي سخته يه غريبه به دلت يه وقت بشينه بعد به اون بگي كه چشمات نمي خواد اونو ببينه
خيلي سخته كه ببيني كسي عاشقيش دروغه
چقدر از گريه اون شب،چشم تو سرش شلوغه
خيلي سخته واسه اون بشكنه يه روز غرورت اون نخواد ولي بمونه هميشه سنگ صبورت
خيلي سخته بودن تو واسه اون بشه عادت
ديگه بوسيدن دستات واسه اون بشه عبادت
خيلي سخته كه دل تو نكنه قصد تلافي تا كه بين دوپرستو نباشه هيچ اختلافي
خيلي سخته اونكه ديروز واسش يه رويا بودياز يادش رفته كه واسش تو تموم دنيا بودي
خيلي سخته بري يكشب واسه چيدن ستاره ولي تا رسيدي اونجا ببيني روزشد دوباره
خيلي سخته كه من وتو هميشه باهم بمونيم
انقدعاشق كه ندونن ديوونه كدوممونيم
کاش می فهمیدی کاش می فهمیدی کاش می فهمیدی
بودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن ...
و لی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد ...
کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد ...
کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم
دردهایم را به گوش تو میرساندم... بدون تو عاشقی برایم عذاب است
میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم...
کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم...
میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود
میدانم که نمیدانی بدون تو دیگربهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جزانتظار آمدنت ...
ولی اینو بدون که خیلی دوست دارم
بیا که من . . .
به مهربانیت
به آرامشت
به وفایت
به غرورت
به بهارت
به قدرتت
به یاد رویت
به فروغت
به خنده ات
به همرازیت
به همدردیت
از همه محتاج ترم . . .
وقتی دستامو گرفت،چشمامو بستم و گفت دوستت دارم
نفهمیدم که من روی صحنه ی تئاترم و اون بازیگر خوبیه
سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی
دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم
یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو
برو خدا نگهدار
نوشتي روي ديوار
به آرزوي ديدار
رفتم.غروب رفتن
دلم ميگفتش نرو
نميشنيدم انگار
من التماس دلو
رفتمو باز اومدم
اما نديدم اونو
گفتن كه دير رسيدي
داده به دنيا جونو
گفتم محاله هرگز
اوني كه منو دوست داره
قول داده بود كه هيچ وقت
منو تنها نذاره
ميگن كه آرزومون
افتاده به قيامت
گلم من كه ندارم
اينهمه صبرو طاقت
به عشق تو رو ديوار
منم واست نوشتم
به آرزوي ديدار
منم خودم رو كشتم
منو ببخش عزيزم
كه خيلي دير رسيدم
زير نوشته تو
يه خط سرخ كشيدم
با قطره قطره اشك
با ذره ذره خون
به آرزوي ديدار
منم دارم ميدم جون...
همه گفتن:عشقت داره بهت خيانت مي کنه!
گفتم:مي دونم!
گفتن:اين يعني دوستت ندارهاااا
گفتم: مي دونم!
گفتن:احمق يه روز ميذاره ميره تنها ميشي !
... ... ... گفتم:مي دونم!
گفتند:پس چرا ولش نمي کني..؟!
گفتم:اين تنها چيزي ِ که نمي دونم