امشب

چند خط سکوت

می نویسم

برای تنهاییت

هر چه دلت می خواهد

جایش بگذار

می خواهم

نگفتنی هایت را بخوانم

می خواهم غرق شوم

در نجابت چشمانی


که آسمان را


به رخم می کشد

آنجا که دست هیچ غریق نجاتی

آرامشم را نخواهد گرفت...

 
 
 
 
خــــــــــــدای من !

نه آن قدر پاکم که کمکــــم کنی و نه آن قدر بدم که رهـــایم کنی …

میــــــــان این دو گمم !
...
هم خــــود را و هم تــــــو را آزار میدهم …

هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنـــــــــی باشم که تو خواستی …

و
هــــــرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهـــــــایم کنی …


آنقدر بــی تو تنهــــــا هستم که
بی تو یعنی “هیــــچ” یعنی “پـــــوچ” !

خـــــــــدایا هیــــــــچ وقت رهـــایم نکن ..
 
 
 
 
این روزها،
دلم اصرار دارد

فریاد بزند

اما...

من جلوی دهانش را می گیرم،

وقتی می دانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد!

این روزها من ...

خدای سکوت شده ام

خفقان گرفته ام تا آرامش اهالی دنیا،

خط خطی نشود!

سکوتی می کنم به بلندی فریاد ...

فریادی که فقط و فقط خدا آگاه باشد

از راز دلم

از این روزهای تنهایی و دوری و ...!

حسرت ، که در این هجــــــــــوم تاریکی

صدای دل هم به جایی نمی رسد!
 
 
 

صدام زدی گفتی بیا
گفتم ولمون کن بابا

دستمو آروم کشیدی
دستمو محکم کشیدم

گفتی دوست دارم بیا
اخمامو درهم کشیدم
برای خریدن دلم
یه هدیه آوردی واسم

فرشته­ای خوشگل و ناز
مهربون و اهل بساز

خنده من برای او
یه آسمون راز و....

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در جمعه 24 خرداد 1392برچسب:, ساعت 11:39 AM توسط [̲̅a̲̅][̲̅t̲̅][̲̅e̲̅][̲̅f̲̅][̲̅e̲̅][̲̅h̲̅] |